من نمیدونم دارم چکار میکنم، نمیدونم باید چکار کنم و حتی نمیدونم چکار باید میکردم، نمیدونم؛ هیچی نمیدونم، فقط خوابم میآد. خیلی هم خوابم میآد. چند روزه خیلی کم خوابیدم. دورهی جدیدی از زندگی داره شروع میشه و من حیرانتر از قبل فقط خوابم میآد. نمیدونم چی میگن، نمیدونم چی میگن، نمیدونم چی باید بنویسم، فقط خوابم میآد. کاش میشد مدتها میخوابیدم و زمان نگذشته بود، یا شدم کلی گذشته بود. نمیدونم. باید برم بخوابم. نه؟
- تاریخ : پنجشنبه ۲۳ فروردين ۰۳
- ساعت : ۱۷ : ۳۵
- نظرات [ ۳ ]