«سبزبیشه»

نگاهم نکن.

دست‌هام رو جلوی صورتم می‌گیرم. تو نباید من رو ببینی. من که مثل تو قشنگ نیستم. کسی نباید من رو ببینه. کاش نامرئی بودم. کاش کسی من رو نمی‌دید. کاش من فقط تو رو می‌دیدم. همیشه تو رو می‌دیدم. فقط تو رو می‌دیدم. زل می‌زدم بهت. خیره می‌‌شدم بهت. وقت خواب، وقت گریه کردن، وقت بوسیدن معشوقت، وقت آب دادن باغچه، وقت فرار از خودت. دستت رو از جلوی صورتت بردارد. نمی‌خوام. برنمی‌دارم! گریه می‌کنما. چرا آب من رو با خودش نمی‌بره. پاهام خیسه. پاچه‌های بالا زده‌ام هم حتی. اینا اشکه یا آب. آبه آب! نمی‌بینی مگه؟ جلوتر نرو، رود تو رو با خودش می‌بره‌ها. رود کجا بود، این یه نقاشیه. شایدم شعره. شعر که کسی رو غرق نمی‌کنه. شعر گفتی تا حالا؟ من که نقاشی بلد نیستم، شعرم روش. درخت‌ها هستن، شعر می‌خوام چکار. دستت رو دراز کن حداقل تا شاخه‌ش رو بگیری، غرق می‌شیا. من که غرق نمی‌شم، پرواز بلدم. بال‌هامو ندیدی؟ میله‌های قفس جلوشونو گرفته وگرنه منم یه روزی بال داشتم. بال بزن، غرق می‌شیا. کاش بال داشتم، می‌دادم به تو. بال می‌خوام چی‌کار. پاهام زنجیره، مگه ندیدی؟ به خاک. به کف رود. پس چطور جلو می‌ری، غرق می‌شیا. آب من رو با خودش داره می‌بره نه من. آب؟ این‌جا که خشکه. پس چرا پاچه‌هات رو بالا زدی؟ دستت رو از جلوی صورتت بردار بذار نگاهت کنم. برای آخرین‌بار. آخرین‌بار؟ فراموشم کن. من نامرئی‌ام. تو نباید من رو ببینی. صورتم رو کردم زیر آب، رود با خودش برد. برو رود رو نگاه کن، قشنگه، مثل تو. مثل خودت. من که صورت ندارم، نمی‌بینی؟ نامرئی‌ام. کسی نباید من رو ببینه. کاش کسی من رو نمی‌دید. کاش من رو نمی‌دیدی هیچ‌وفت، کاش این رود من رو ببره با خودش تا پیش تو، تا فقط تو رو می‌دیدم. تا همیشه. ولی دستام رو از روی صورتم برنمی‌دارم. من صورت ندارم، نگاه کن، نامرئی‌ام پس دیگه دوستم داشته باش. کاش دوستت داشتم. کاش کاش کاش. بسه. غرق می‌شیا. غرق شدم نگاه کن. تو نمی‌بینی، آره، من نامرئی‌ام. نگاهم نکن. اینا اشک نیست، آبه،‌ روده، سرم رو کردم زیر آب. فایده نداشت. تا ده شمردم. می‌بینی؟ صورتم رو دادم آب با خودش برد، گیر کرد به کلمه‌های شعر. نباید نگاهم کنی؛ نقاشی نیستم که. نگاهت نمی‌کنم. نگاهم کن ولی دستم رو جلوی صورتم می‌گیرم. مثل یه نقاشی. نقاشی قشنگه، تو نیستی. می‌دونم. من نقاشی نیستم. من کلمه نیستم. من فقط نامرئی‌ام.  پیدام نمی‌کنی، نگاه نکن. بدم می‌آد نگاهم کنی. بدم می‌آد از تو. از من؟ از خودم. نگاهم نکن. من نامرئی‌ام. کاش نگاهم کنی حالا. نگاهم کن، نگاه کن، دست‌هام رو جلوی صورتم می‌گیرم تا بتونی نگاهم کنی. تا همیشه.

e t
۱۹ فروردين ۰۳ , ۲۰:۲۱

سبزبیشه!، چیزی مابین غم و لبخند. 

پاسخ :

غم رو می‌دونستم ولی لبخند هم؟! مرسی! :>
... ...
۲۰ فروردين ۰۳ , ۱۹:۲۴

دوست‌ت دارم

تمام و خالی

 

پاسخ :

منم دوست‌ت دارم شازده.
بی حرف اضافه!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan