«سبزبیشه»

خوابم می‌آد.

من نمی‌‌دونم دارم چکار می‌کنم، نمی‌دونم باید چکار کنم و حتی نمی‌دونم چکار باید می‌کردم، نمی‌دونم؛ هیچی نمی‌دونم، فقط خوابم می‌آد. خیلی هم خوابم می‌آد. چند روزه خیلی کم خوابیدم. دوره‌ی جدیدی از زندگی داره شروع می‌شه و من حیران‌تر از قبل فقط خوابم می‌آد. نمی‌دونم چی می‌گن، نمی‌دونم چی می‌گن، نمی‌دونم چی باید بنویسم، فقط خوابم می‌آد. کاش می‌شد مدت‌ها می‌خوابیدم و زمان نگذشته بود، یا شدم کلی گذشته بود. نمی‌دونم. باید برم بخوابم. نه؟

... ...
۲۳ فروردين ۰۳ , ۱۷:۴۶

می خواهم بخوابم،بیدار.

پاسخ :

مرسی که می‌دونی!
بهار ‌‌
۲۴ فروردين ۰۳ , ۲۱:۲۰

این یه قصه برای خوابیدنه، بخواب. یکی بود یکی نبود‌..

پاسخ :

همه‌ش یه قصه‌ست، نه؟ راست می‌گی، پس می‌خوابم. 
e t
۲۵ فروردين ۰۳ , ۰۱:۲۶

بخواب سبزبیشه. بخواب (: 

پاسخ :

چشم. سبزبیشه در خواب است. :) 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan